مناظره شب چله ای دوستان رهنه نیوز
دوشنبه, ۲۳ آذر ۱۳۹۴، ۰۷:۱۶ ق.ظ
مناظره دوستان دلیریان ؛الوندی؛پرهاده؛وحاج اقای شاکری عزیز.
تقدیم به دوستان گلم.(تلگرام)***
شروع الوندی :هوای سرد بارونی کجا رفت زمستون برف کیتونی کجا رفت دراین شو های طولانی و سرما نمیدونم که مهمونی کجا رفت**********پاسخ دلیریان :نرفته هیچ کجا کیتون و سرما....
همینجا منتظرهست دورو برما...
شما گفتی که مهمونی کجایه...
همینجا خانه ی مایه بفرما...*********الوندی:مرا کردی تو دعوت سوی خانه بیایم شوی دیگر بی بهانه فقط یک خواهش از تو بدارو بیاری نصف پله ی هندوانه*********دلیریان :شب یلدا دهم صد هندوانه...شما را من بدون هر بهانه...به هر تخمی که دارد هندوانه...برایت شعر گویم وترانه....*********شروع پرهاده
:جواد جان برف و کیتو شد قدیمی
:جواد جان برف و کیتو شد قدیمی
بگردی دور و بر هیشکس نبینی
همه درگیر لاین و تلگرامن
ندیدم من اصن وضع چنینی*******حاج شاکری "
جیگرشیر داری ای دلیرا که گفتی توبفرمادربر ما نسنجیده نگفتی توبفرما که قطعا وصل نفتی تودلیرا بهرحال توبکردی یه تعارف نمی دانم درست هست یامفت مفت اگر گفتی بفرما ای دلیرا بدان چون وصل نفتی ای دلیرا چرا چون بهر بخیه ای دردا ندارد آن طرف یک100مردا*****پرهادهاگر داری تو تخم هندوانه
جیگرشیر داری ای دلیرا که گفتی توبفرمادربر ما نسنجیده نگفتی توبفرما که قطعا وصل نفتی تودلیرا بهرحال توبکردی یه تعارف نمی دانم درست هست یامفت مفت اگر گفتی بفرما ای دلیرا بدان چون وصل نفتی ای دلیرا چرا چون بهر بخیه ای دردا ندارد آن طرف یک100مردا*****پرهادهاگر داری تو تخم هندوانه
بیار که شور کنم من توی خانه
به رسم اولین سالی که باهم
شبش من اومدم خوندی ترانه*****دلیریاناگر مهمان یکی باشد یقینا...برایش گاو خواهم کشت به یلدا...ولی حالا که گشتند صد هزارتا...ندارم پوست هندونه ی بولله..
داوج********دلیریانندارم تخم هندونه کنم شور....وبا من دهم بهلولیهار سور....خدایا درشب یلدای امسال...مرا از رهنه کن چند فرسخی دور..
داوج.****پرهادهگر بری از رهنه دنبالت بیایم هرکجا
تا نگیرم از تو هندونه نشینم من به جا
فکر کردی گر بری دیگر فراری میشوی؟
خیر داداشم بیار تخمار که شعرم گشت فنا*****دلیریانبچه تایبادی....
بچه تایبادی ام و نون ونمک خورده ی عشق...
میزنم لای سبیل گرمه و خربزه ی عشق...
فصل گرما که همگی دلاشون وا میشله...
میکنم مو او تراش پله ی هندونه ی عشق...
شووهای دور و دراز و خش خش زمستونا...
تخمه شور میکنم و گوش مونوم اوسونه ی عشق ...
نهار تایبادیا یا قروته یا اشکنه...
موکونم مو افتخار به کشک و اشکنه ی عشق...
جمعه بازار قشنگه دارن ای تایبادیا...
هرچه که خواسته باشی هسته به این لونه ی عشق..
بهترین نوشیدنی شان چای دوا و آب یخ...
طی قروتا میریزن پونه و ریحونه ی عشق...
هرکه دار دوا مایه راسته میره به صابدادی...
پیره مردخوبیه عاشق و دیوونه ی عشق...
دور میدون جهاد از برج دو تابرج شیش...
آنقدرجمع میشوند چون شمع و پروونه ی عشق...
پیر مولانای ما بزرگه ومردخدا...
پیر رببانی شده بس که زده چونه ی عشق...
میون بازار شهروندش بری گم میشوی...
بس که شهرداری زده دالونچه دالونچه ی عشق...
خانه هاشان پره از کفترواز قمری و کوگ(کبک)..
میزنند دم غروب چهچه مستونه ی عشق...
شعر...جواددلیریان.....داوج....
تقدیم به دوستان رهنه نیوز.دوستان نظریادتون نره
